کد مطلب:304418 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:184

حکمت نماز
وَ الصَّلاةَ تَنْزِیهاً لَكُمْ مِنَ الْكِبْرِ. و برای وارستن شما از كبْر، نماز را [مقرّر كرد]. كبر: بزرگی فروختن؛ نخوت؛ بزرگ داشتن و بهتر دانستن خود از دیگری است. معتقدان و دوستان، از چب و راستْ منتظر كبر رها نمی كند كز پس و پیش بنگری. «كبر، عبارت است از حالتی كه آدمی خود را بالاتر از دیگران ببیند و اعتقاد برتری خود را بر غیر، داشته باشد. كبر، صفتی است كه در نفس و باطن و از برای این صفت، در ظاهر، آثار و ثمرات چندی است كه اظهار آن آثار را تكبّر گویند و آن، آثاری است كه باعث حقیر شمردن دیگری و برتری بر آن گردد؛ مانند: مضایقه داشتن از همنشینی با او، یا همخوارگی با او، یا امتناع در پهلو نشستن با او، یا رفاقت با او، و انتظار سلام كردن و توقّع ایستادن او، و پیش افتادن از او در راه رفتن، و تقدّم بر او در نشستن، و بی التفاتی با او در سخن گفتن، و به حقارت با او تكلّم كردن، و پند و موعظه او را بی موقع دانستن و امثال اینها؛ و از جمله آثار كبر است: خرامان و دامن كشان راه رفتن. و بدان كه كبر از اعظم صفات رذیله است و آفت آن، بسیار و غائله آن، بی شمار است. چه بسیارند از خواص و عوام كه به واسطه این مرض به هلاكت رسیده اند و بسی بزرگان ایّام كه به این سبب، گرفتار دام شقاوت گشته اند. اعظم حجابی است آدمی را از وصول به مرتبه فیوضات، و بزرگتر، پرده ای است از برای انسان از مشاهده جمال سعادت؛ زیرا كه این صفت، مانع می گردد از كسب اخلاق حسنه، چون به واسطه این صفت، آدمی بر خود بزرگی می بیند كه او را از تواضع و حلم و قبول نصیحت، و ترك حسد و غیبت و امثال اینها منع می كند؛ بلكه خُلق بدی نیست؛ مگر اینكه صاحب تكبّر، محتاج به آن است به خاطر محافظت عزّت و بزرگی خود. و هیچ صفت نیكی نیست، مگر اینكه از آن عاجز است، به سبب بیم فوت برتری خود و از این جهت، آیات و اخبار در مذمّت و انكار بر آن بیرون از حدّ شمار و تذكار است. «یَطْبَعُ اللَّهُ عَلَی كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ. [1] خدا بر دل هر متكبّر زورگویی، مُهر می نهد»، و می فرماید: «إِنَّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِینَ. [2] خداوند، گردنكشان را دوست نمی دارد». [3] از آنجا كه كبر، از عجب و خودپسندی كه برخاسته از «نفس امّاره» است، مایه می گیرد، خدای سبحان، برای رام كردن و تمرین دادن و مغلوب ساختنِ آن، و پاك سازی روح و جان آدمی از كدورت و زنگار كبر، نماز را مقرّر كرده است. علی(ع) در توصیف نماز می فرماید:

امر نماز را مواظب باشید و بر آن محافظت كنید، و زیاد به جا آورید، و به وسیله نماز به خداوند تقرّب جویید؛ زیرا نماز، وظیفه ای است كه بر مؤمنان واجب و معیّن گردیده است. آیا پاسخ دوزخیان را به هنگامی كه از آنها پرسش شد: «چه چیز شما را به دوزخ درآورد؟» نمی شنوید كه گفتند: «از نمازگزاران نبودیم». نماز، گناهان را به مانند برگ درختان می ریزد، و همچون قید و بندی كه از گردن برداشته شود، انسان را از گناه رها می سازد. پیامبر گرامی(ص) نماز را به چشمه آب گرمی تشبیه فرموده كه بر درِ خانه كسی باشد و او در شبانه روز پنج بار خود را در آن بشوید؛ پس بی گمان، دیگر چركی بر او باقی نمی ماند، گروهی از مؤمنان، حقّ نماز را شناخته اند كه زیب و زیورها، و نور چشمها، یعنی مال و فرزند، آنها را از آن باز نمی دارد و خداوند سبحان می فرماید: «رِجَالٌ لاَّ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَن ذِكْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءِ الزَّكَاةِ». [4] پیامبر خدا(ص) با اینكه به بهشت مژده داده شده بود، برای اجرای دستور خداوند كه فرموده است: وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا. [5] خود را در این باره به رنج می افكند و كسانش را به نماز فرمان می داد و بر آن شكیبایی می كرد». [6] .


[1] سوره غافر، آيه 35.

[2] سوره نحل، آيه 23.

[3] جامع السعادات، ص 288-287.

[4] سوره نور، آيه 37:... مرداني كه تجارت و داد و ستد، آنها را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات غافل نمي كند.

[5] سوره طه، آيه 132:... و خانواده خود را به نماز دستور دِه و بر آن، شكيبا باش.

[6] شرح نهج البلاغة، ابن ميثم، ج 3، ص 838 (خطبه 190).